زن ها به مانند منشور می مانند ، برای اینکه رنگین کمان شوند ، کافی است کمی به آنها نور بدهید . امروز همان روزی است که به مادران و زن ها باید نور تاباند ، تا زندگیتان را رنگین کمان کنند . بعضی وقتها از نامگذاری روزها دلخور می شوم ، راستش را بخواهید یک روز نه ، بلکه همه ی سال را باید روز مادر نامید . ای مهربانترین فرشته ی خدا چگونه می شود تنها یک روز را برایت جشن گرفت ، در حالی که تو تمام روزهای سالت را مادر بوده ای ؟ چگونه می شود با ذهن کوچک خود ، تو را ، مهربانیت را ، فداکاری و گذشتت را توصیف کنم؟
مادر جان از تو سوالی دارم ! می خواهم بدانم روزهای کودکیم را به خاطر داری؟ آن روزها که هنوز نمی توانستم راه بروم ، نمی توانستم سخنی بگویم! آن رزوها که بی دلیل زیر گریه میزدم و صدای هق هق هایم گوش آسمان را کر می کرد . آن روزها که شبها تا صبح پای گریه هایم می نشستی ! آن روزها را به خاطر داری؟
می خواهم بدانم که برای شب زنده داریهایت چه کسی ازتو تشکر کرد؟ می خواهم بدانم به خاطر این همه مهر و محبت ، چه کسی به تو عشق می ورزید؟ مادر جان جواب این همه صبر و فداکاری را چه؟ مادرم آن روزها که پای گریه هایم می نشستی ، کسی بود که پای حرفها و درد و دلهایت بنیشیند؟ چه کسی نا آرامیهای تو را طاقت می آورد ؟ خستگی هایت را با که قسمت می کردی؟ امروز نشستم و روزهای کودکی ام را مرور کردم ، همه جا تصویر تو بود . یادم آمد که چگونه مشق های دلتنگی ام را با مهر و محبت می نوشتی ، یادم آمد که چگونه زندگی را ، انسانیت را ، محبت را دیکته می کردی و من هیچوقت یاد نمی گرفتم که تشدیدها را سر جای درستش بگذارم . به همان اندازه که من بچّگی هایم بیشتر می شد ، محبّت های تو هم بیشتر ، و تو همچنان از مادر بودنت لذّت می بردی. دستهای پر از لطافت و تازگی ات را بر روی سرم می کشیدی و چه آرامشی داشت خوابیدن در آغوشت و آرام گرفتن میان بازوانت . امروز همان دستان لطیف تو، چروکیده شده اند . من دیروز عاشق لطافت دستانت بودم ، امروز عاشق آرامشی هستم ، که در چین و چروک دستانت نهفته است .
چه آرامشی است در گفتن کلمه ی مادر ، چه کلمه ی مقدسی است « مادر » . به راستی که مقدس ترین اسطوره ی زندگی هر انسانی مادر است . یاد آن روزها بخیر که تنها دلخوشیم ، گرفتن گوشه ی چادر مادرم بود . یاد آن روزها بخیر که برای خوردن یک قاشق برنج ، مادر برایمان جایزه می خرید . یاد آن روزها که همه ی آرزوهایمان با زود خوابیدن و شلوغی نکردن برآورده می شد . مادرم دوستت دارم و این دوست داشتن را نمی توان اندازه گرفت . تا آن هنگام که زندگی جریان داشته باشد ، عشقت در دلم جاوادانه خواهد بود. من خدا را در نگاه های تو دیدم ، خدا را در عشق و محبتی دیدم که در ذات پاکت نهادینه شده بود . مادرم دوستت دارم ، روزت مبارک مهربان ترین فرشته ی خدا …
روز مادر مبارک « مادر ای بهار زندگی »
زمان مطالعه : 2 دقیقه